لیست کامل اسم پسر ایرانی بر اساس حروف الفبا

انتخاب اسم یکی از هیجان‌انگیز‌ترین و قشنگ‌ترین لحظه‌های دوران بارداری و صاحب فرزند شدنه. اگه متوجه شدید که جنسیت فرزندتون پسره و به دنبال یک «اسم پسر ایرانی» زیبا می‌گردین، باید بدونین که اسم‌های پسرونه اصیل زیادی وجود دارن که هر‌کدوم پر از داستان و ریشه‌های تاریخی و ادبی هستن. در این راهنما از ایمپو، مجموعه‌ای کامل از بهترین «اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری» جمع‌آوری شده که انتخاب اسم رو براتون آسون‌تر می‌کنه.
impo
 کیمیا رفیعی

نویسنده: کیمیا رفیعی

۱۲ دقیقه برای خواندن

.

۳۱ مرداد

اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری بر اساس حروف الفبا

اگه دوران بارداریتون رو سپری می‌کنین و علائم صد در صد جنین پسر رو دارین و دنبال یه اسم پسر فارسی زیبا و اصیل برای پسر کوچولوتون می‌گردین، بهترین روش اینه که از حروف الفبا شروع کنین! مرور اسم‌ها بر اساس حروف کمک می‌کنه تا این پروسه بهتر پیش بره و راحت‌تر بتونین اسم‌های مناسب پیدا کنین. در ادامه، بهترین اسم‌های پسر ایرانی اصیل رو تو هر بخش آوردیم که با حرف مورد نظرتون شروع می‌شن. فقط کافیه روی حرف دلخواهتون کلیک کنین و به دنیایی از اسم پسر ایرانی اصیل دسترسی داشته باشین.

فیلتر براساس حروف

ا

آ

ب

پ

ت

ج

چ

ح

خ

د

ر

ز

ژ

س

ش

ص

ط

ع

غ

ف

ق

ک

گ

ل

م

ن

و

ه

ی

انتخاب اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری با ابزار آنلاین اپلیکیشن ایمپو

اپلیکیشن ایمپو علاوه بر قابلیت‌هایی مثل محاسبه سن بارداری ، کلینیک سلامت و دکتر آنلاین ، توصیه‌های پزشکی مفید، یادآوری آزمایشات و مراقبت‌های بارداری، یه ابزار کاربردی دیگه هم برای انتخاب اسم دختر و اسم پسر داره.

برای اینکه پروسه انتخاب اسم پسر ایرانی آسون‌تر، سریع‌تر و بهتر باشه، یک ابزار آنلاین انتخاب اسم پسر در اپلیکیشن ایمپو وجود داره که انتخاب کردن اسم رو خیلی لذت‌بخش‌تر کرده.

در این اپلیکیشن، زمانی‌که وارد بخش «بارداری» بشین، یه بنر جذاب با عنوان «انتخاب اسم نوزاد» وجود داره. با کلیک بر روی این بخش، وارد صفحه‌ای می‌شین که چند تا سوال ساده ازتون می‌پرسه تا بدون پیچیدگی، بفهمه دنبال چه نوع اسمی هستین. با انتخاب فیلترهای موردنظرتون مثل جنسیت و ریشه اسم، ایمپو یه لیست از اسم‌های پسرانه ایرانی اصیل، خوش‌آوا و با معنی، متناسب با سلیقه و معیارهاتون بهتون پیشنهاد می‌ده.

در زمان استفاده از این ابزار آنلاین، می‌تونی فیلترها رو تغییر بدی یا کلی اسم دیگه ببینی و بینشون بچرخی. یه ویژگی خوب دیگه هم اینه که اسامی بر اساس حروف الفبا دسته‌بندی شدن و انتخاب از بینشون خیلی ساده‌تره. کافیه روی یه حرف بزنی تا کلی اسم متنوع ببینی. هر اسمی رو هم که دوست داشتی، می‌تونی لایک یا ذخیره کنی تا بعداً بتونی راحت‌تر بری سراغش. با اپلیکیشن ایمپو، پیدا کردن اسم پسر ایرانی مورد‌علاقه‌ات به یه کار خیلی ساده و شیرین تبدیل می‌شه.

اسم پسر ایرانی با حرف «ا»

اسم

معنا

ریشه

ابراهیم

دوست خدا، پدر قوم‌ها

پارسی، عبری

اردوان

مرد عادل، نگهبان حقیقت

پارسی

اردشیر

پادشاه نیک

پارسی

ارژنگ

ارزشمند، گران‌بها

پارسی

اسفندیار

نام شخصیت قهرمانی در شاهنامه، مقدس

پارسی

اشکان

بنیان‌گذار، مرتبط با سلسله اشکانیان

پارسی

امید

آرزو، انتظار مثبت

پارسی

اردلان

مرد نیک، حقیقت مقدس

پارسی، کردی

اورنگ

تخت پادشاهی، شکوه و عظمت

پارسی

امان

آرامش، امنیت، پناه

پارسی

اَنوش

جاویدان، ابدی

پارسی

اَردا

مقدس، پاک

پارسی

امرتات

جاودانگی، بی‌مرگی، نام مقدس در فرهنگ زرتشتی

پارسی، اوستایی

اهورا

نام خدایان ایرانیان باستان و زرتشتیان، خداوند

پارسی، اوستایی

اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری با «آ»

اسم

معنا

ریشه

آبان

نام روز دهم از هر ماه شمسی ایرانی، نام فرشته موکل آب و تدبیر امور مسائل آبان ماه

پارسی

آبتین

نیکوکار، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی

پارسی

آتروپات

آذرپناه، نگهبان آتش، یکی از سرداران هخامنشی و پارسی

پهلوی و اوستایی

آترین

شبیه به آتش، درخشان یا مقدس، نام پسر اوپدرم در زمان داريوش بزرگ.

پارسی

آذرباد

نگهبان آتش، کسی که مانند آتش نیرومند است، نام موبد موبدان روزگار شاپور دوم.

پارسی و اوستایی

آذرخش

رعد و برق، صاعقه

پارسی

آذین

زیور، آراستن، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین

پارسی

آراد

آزاد، سخاوتمند، نام فرشته‌ موکل بر دین و تدبیر امور روز آراد، نام روز بیست و پنجم ماه شمسی، (در پهلوی) آرای، آراینده

پارسی

آرتین

منسوب به آرت، پاکی و تقدس، نام هفتمین پادشاه ماد

پارسی

آرش

درخشنده، قهرمان اسطوره‌ای ایرانی که تیرانداز معروف داستان‌هاست.

پارسی و اوستایی

آرشام

قدرت و عظمت آریایی، نام پدر ویشتاسب، یکی از پادشاهان هخامنشی.

پارسی

آرشان

مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی

پارسی

آرمان

آرزو، هدف، خواسته بزرگ

پارسی

آرمین

آرام، صلح‌جو، نام یکی از شخصیت‌های تاریخی پارسی.

پارسی

آریا

نجیب، اصیل، شریف، آزاد، فرمانده ارتش ایران در زمان کوروش

پارسی و اوستایی

آریو

شریف، نجیب، کوتاه‌شده آریوبرزن (سردار هخامنشی).

پارسی

آریوبرزن

آتش ایرانی، شکوه آریایی، دلاور و پهلوان، نام سردار هخامنشی، داریوش سوم

پارسی

آریامنش

دارای خوی و رفتار آریایی، نام پسر داریوش

پارسی

آرمیا

آرامش‌بخش، صلح‌جو

پارسی

آزاد

رها، صاحب اختیار

پارسی

آریاسب

دارنده اسب‌های نجیب، نام شخصیتی در اوستا.

پارسی و اوستایی

آریامهر

برخوردار از محبت آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی

پارسی

آوید

دانش و خرد، مشتاق

پارسی

اسم پسر ایرانی اصیل با «ب»

اسم

معنا

ریشه

بابک

پدر کوچک، نام قهرمان تاریخی ایرانی (بابک خرمدین).

پارسی

بارْبَد

نگهبان روشنی، نام نوازنده معروف دوره ساسانی.

پارسی

بامداد

سحرگاه، صبح زود، نام پدر مزدک

پارسی

بارمان

شایسته، با شکوه.

پارسی

بامشاد

شاد در سحر، نام یکی از موسیقی‌دانان دوره ساسانی

پارسی

بختیار

خوشبخت، دارای بخت و اقبال، از فرزندان رستم در روزگار خسرو پرویز

پارسی

برازمان

بلند اندیشه، شایسته و باشکوه

پارسی

بردیا

والا، نام پسر کوروش بزرگ و یکی از پادشاهان هخامنشی

پارسی

برزو

بلندقامت، نام پسر سهراب در شاهنامه

پارسی

برسام

آتش بزرگ، دارای شکوه و عظمت

پارسی

برمک

شکوهمند یا دارای عظمت، نام وزیر شیروی ساسانی

پارسی

بزرگمهر

مهر والا، خورشید بزرگ، نام شخصیت تاریخی معروف دوره ساسانی، بزرگمهر بن بختگان، وزیر و مشاور خردمند انوشیروان (خسرو اول)

پارسی

بهمن

نیک‌اندیش، نام ماه یازدهم تقویم ایرانی و ایزد نیک‌خواهی.

ریشه پارسی و اوستایی

بهراد

نیکی‌بخش، نیک‌مرد

پارسی

بهرام

پیروز، فاتح؛ نام ستاره مریخ و یکی از ایزدان زرتشتی.

ریشه پارسی و اوستایی

بهروز

روزگار نیک و خوش

پارسی

بهزاد

نیک‌زاده، کسی که از نژاد خوب است.

پارسی

بهمرد

مرد نیک، انسان شریف و خوب

پارسی

بهنام

نیک‌نام، دارای شهرت خوب.

پارسی

بیژن

جوانمرد، نام پسر گیو، یکی از پهلوانان شاهنامه

پارسی

بهشاد

شاد و نیک، دارای شادی و خیر

پارسی

نام پسر ایرانی باکلاس با حرف «پ»

اسم

معنا

ریشه

پادرا

سرزمین باشکوه، نگهبان آتش

پارسی

پارسا

پرهیزکار، پاکدامن، پارسا و متدین

پارسی

پارسیا

متعلق به پارس، نجیب، شریف

پارسی

پاکان

پاکیزه، نیکوکار

پارسی

پاکزاد

زاده پاک، از نژاد نیک

پارسی

پاکمهر

دارای محبت پاک، شخص مهربان و نیک

پارسی

پدرام

نام نبیره سام؛ درود، شادباش، آراسته

پارسی

پرشان

رزمجو، پرشکوه، دارای عظمت و جلال

پارسی

پرشنگ

درخشان، پرنور، شاد و سرزنده

پارسی

پرهام

فرشته خوبی، صورت پارسی نام ابراهیم

پارسی، اوستایی

پرویز

شکست‌ناپذیر و پیروزمند؛ کنیه خسرو دوم ساسانی

پارسی

پژمان

دلتنگ، غمگین

پارسی

پوریا

پسر آریایی، پر از نور، شجاع، نام پهلوان معروف ایرانی، پوریای ولی

پارسی

پویا

جوینده، فعال، سرزنده و پرتحرک

پارسی

پوژان

پویا، سرزنده، گاهی به معنای جستجوگر

پارسی

پولاد

فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد

پارسی

پیمان

عهد، سوگند، وعده؛ نماد وفاداری

پارسی

پیام

الهام، وحی، پیغام

پارسی

پیروز

فاتح، نام پادشاه ساسانی

پارسی

پیلتن

نیرومند، پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «ت»

اسم

معنا

ریشه

تخشا

کوشنده، تلاشگر

پارسی

تَنسَر

نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان، روحانی برجسته زرتشتی در دوره ساسانی

پارسی

تهماسب

طهماسب، به معنی دارنده اسب قوی

پارسی

تهمتن

بزرگ‌پیکر، نیرومند، لقب رستم پهلوان داستانی شاهنامه

پارسی

تهمین

پهلوان، شجاع، از القاب رستم پهلوان شاهنامه

پارسی

تهمورس

نیرومند، دلیر و پهلوان؛ نام دومین پادشاه خردمند پیشدادی

پارسی

تارخ

تاریک، شب، گاهی به معنای اسرارآمیز

پارسی

تامراد

آرزوی کامل، کسی که به اهدافش می‌رسد

پارسی

تاووس

پرنده طاووس، نماد زیبایی و شکوه

پارسی

ترسا

پاک‌دامن، پرهیزکار

پارسی

تیران

نام پسر اردشیر سوم، نامی اشکانی به معنای تیرانداز

پارسی

تیرداد

زاده‌شده در تیر، بخشنده تیر، نام پادشاه اشکانی

پارسی

تورج

دلیر، پهلوان؛ نام پسر بزرگ فریدون

پارسی

توس

نام پسر نوذر، پهلوان نامی ایران در شاهنامه

پارسی

توانا

نیرومند، زورمند

پارسی

اسم پسر ایرانی جدید با حرف «ج»

اسم

معنا

ریشه

جاماسب

دارنده اسب درخشان، نام یکی از شخصیت‌های شاهنامه و اوستا، برادر گشتاسب

پارسی و اوستایی

جامشید

پادشاه درخشان، نام پادشاه اسطوره‌ای پیشدادی در شاهنامه، بنیان‌گذار نوروز

پارسی و اوستایی

جان‌نثار

فداکار، کسی که جان خود را نثار می‌کند

پارسی

جاوید

ابدی، جاودان

پارسی

جهان

گیتی، عالم

پارسی

جهانگیر

فاتح جهان، نام پسر رستم زال

پارسی

جانان

محبوب، دلیر، عزیز، روح و جان

پارسی

جهانشاه

پادشاه جهان، نامی با حس عظمت

پارسی

جمشید

از پادشاهان پیشدادی

پارسی

اسم پسر ایرانی با «چ»

اسم

معنا

ریشه

چابک

سریع، فرز، چالاک

پارسی

چاوش

پیشرو، راهنما، کاروان‌سالار

پارسی

چهرزاد

زاده چهره زیبا، دارای ظاهر نیکو

پارسی

چینوَد

چگونه زیستن

ریشه پارسی اوستایی

اسم پسر ایرانی با حرف «ح»

اسم

معنا

ریشه

حانان

مهربان، عاشق، معشوق

پارسی

حامد

ستایشگر، شکرگزار

ریشه عربی و فارسی

حامی

پشتیبان، حامی، نگهبان

ریشه عربی و فارسی

حسام

شمشیر بران، نماد شجاعت و قدرت

ریشه عربی و فارسی

اسم پسر ایرانی شیک با «خ»

اسم

معنا

ریشه

خداداد

داده‌شده توسط خدا، نعمت الهی

پارسی

خدابخش

بخشیده‌شده توسط خدا، هدیه الهی

پارسی

خاور

شرق، مشرق، نماد طلوع خورشید و روشنایی

پارسی

خدیو

سرور، بلند جایگاه

پارسی

خردمند

نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان

پارسی

خرم

شادمان، خوش

پارسی

خسرو

نیک آواز، نام پادشاه ساسانی

پارسی

خشایار

شاه دلیر، پادشاه قهرمان

ریشه پارسی و اوستایی

اسم پسر ایرانی لاکچری با حرف «د»

اسم

معنا

ریشه

داتام

آفریننده و مخلوق، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه

پارسی

داتیس

سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی

پارسی

دادمهر

عدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ

پارسی

دارا

برخوردار از چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند

پارسی

دامون

دشت و صحرا؛ از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان

پارسی

دانا

دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، عالم

پارسی

دانوش

نام شخصی در داستان وامق و عذرا

پارسی

دایان

سرافرازی، تکیه گاه

پارسی

اسم پسر ایرانی شیک با حرف «ر»

اسم

معنا

ریشه

رَسام

رسم کننده، طراح، نقاش

پارسی

رَها

نجات یافته و آزاد، آزادانه، رهایی

پارسی

رُهام

نام پهلوان ایرانی در شاهنامه

پارسی

راتین

رادترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی

پارسی

رادمان

رادمنش، کریم، با‌سخاوت، نام سرداری معاصر خسرو پرویز ساسانی.

پارسی

رادمهر

خورشید بخشنده، بخشنده همچون خورشید

پارسی

رادنوش

مرکب از راد (جوانمرد، بخشنده) + نوش (نیوشنده)

پارسی

رادوین

جوانمرد کوچک

پارسی

رادین

بخشنده، جوانمرد

پارسی

راژان

خوابیدن، جنبیدن گهواره، روستایی در بخش سیلوانا شهرستان ارومیه

پارسی و کردی

راستین

حقیقی، واقعی، راست قامت

پارسی

رامبُد

رئیس رامشگران؛ آرامش دهنده، فرشته

پارسی

رامتین

نوازنده، سازنده؛ نام شخصی که واضع چنگ بوده

پارسی

رامسین

گونه‌ی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است.

پارسی

رایان

باهوش و دانشمند، نگهبان آسمان

پارسی

رستاک

شاخه‌ی تازه‌ای که از بیخ درخت برآید، زاده‌ی درخت مو، رویشگاه

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «ز»

اسم

معنا

ریشه

زامیاد

زاده فرشتگان، نگهبان زمین، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم

پارسی

زانکو

به دنبال دانش و علم، شبیه به کوه

پارسی و کردی

زانیار

یار دانا و دانشمند

پارسی و کردی

زادان

زاده‌شده، فرزند

پارسی

زادمهر

زاده مهر، فرزند خورشید یا محبت

پارسی

زال

سپیدمو، نام پدر رستم در شاهنامه

پارسی

زرتشت

دارنده شتر زرین، نام پیامبر آیین زرتشتی.

پارسی و اوستایی

اسم پسر ایرانی جدید با حرف «ژ»

اسم

معنا

ریشه

ژاوه

نوعی گیاهی وحشی از تیره کاکوتی

پارسی و کردی

ژاماسب

جاماسب، از شخصیتهای شاهنامه، نام خردمندی ایرانی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی

پارسی

ژاو

خالص و چکیده هر چیز

پارسی و کردی

ژوان

میعادگاه عاشق و معشوق

پارسی و کردی

ژوپین

ژوپین، نیزه کوچک که در جنگهای قدیم به سوی دشمن پرتاب می‌کردند.

پارسی

ژیار

شهرنشینی، تمدن؛ زندگی شهروندان

پارسی و کردی

ژیان

خشمناک و غضبناک؛ بی‌باک و شجاع

پارسی و کردی

ژیوار

زندگی، نام کوهی در اورامان

پارسی و کردی

اسم پسر ایرانی با حرف «س»

اسم

معنا

ریشه

ساتیار

از نامهای زرتشتی که گونه‌ی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد، نام یکی از سرداران داریوش.

پارسی

ساشا

مدافع و محافظ مردان

پارسی

سام

آتش، از شخصیت‌های شاهنامه، نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال

پارسی

سامان

سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی؛ صبر، آرام و قرار

پارسی

سامی

عالی، بلند مرتبه، بلند؛ منسوب به سام پسر نوح نبی (ع)

پارسی

سامیار

ثروتمند

پارسی

سپنتا

پاک و مقدس

پارسی

سپهر

آسمان، روزگار

پارسی

سپهراد

جوانمرد سپاه و لشکر، شجاع و دلیر

پارسی

سورن

دلیر و توانا، نام سردار ایرانی، نام یکی از خاندانهای هفتگانه ممتاز در زمان اشکانیان

پارسی

سروش

فروغ اهورایی، پیام‌آور الهی یا الهام

پارسی

سورنا

سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم

پارسی

سیاوش

دارنده‌ اسب نر سیاه، پسر کیکاووس پادشاه کیانی

پارسی

اسم پسر ایرانی زیبا با حرف «ش»

اسم

معنا

ریشه

شادمهر

دارای شادی و مهربانی

پارسی

شارونا

سرزمین پربار و حاصلخیز

آشوری

شاها

نام قلعه‌ای که هولاکوخان اموال و خزاین خود را آنجا گذاشته بود.

پارسی

شاهرخ

دارای رخساری چون شاه، شاه منظر، شاه سیما

پارسی

شاهین

نوعی پرنده‌ی شکاری از خانواده‌ی باز؛ برج میزان

پارسی

شایان

شایسته، سزاوار، در خور؛ فراوان

پارسی

شروین

معشوق مردمان، پایدار و نامی، نام قلعه‌ی شروان؛ نام انوشیروان دادگر

پارسی

شهاب

پدیده‌ای به شکل خطی درخشان که به علت برخورد سنگ آسمانی با جو زمین و سوختن سریع آن به طور ناگهانی در آسمان دیده می‌شود، بزرگی و جلال

پارسی

شهراد

پادشاهِ جوانمرد

پارسی

شهنام

بزرگ نام و دارنده‌ی نامِ شاهانه؛ نیکنام، نکونام

پارسی

شهیاد

مرکب از شه (شاد) + یاد (خاطره)

پارسی

شهیار

همدم، همنشین و مونس شاه؛ نظیر و همتای شاه، بلند مرتبه

پارسی

نام پسر ایرانی جذاب با حرف «ص»

اسم

معنا

ریشه

صابر

صبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند

پارسی و عربی

صاحب

دارنده، مالک، دارا، همنشین و همصحبت، یار، فرمانروا و حاکم

پارسی و عربی

صانع

سازنده، آفریننده؛ صنعتگر؛ آفریدگار، خداوند

پارسی و عربی

صدرا

منسوب به صدر

پارسی و عربی

اسم پسر ایرانی با حرف «ط»

اسم

معنا

ریشه

طهماسب

دارنده‌ی اسب قوی - نام دو تن از پادشاهان صفوی

پارسی

طُوُرْگ

از شخصیت‌های شاهنامه، نام دلاوری تورانی از فرماندهان سپاه افراسیاب تورانی، نیز نام سرداری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی

پارسی

طینوش

از شخصیت‌های شاهنامه

پارسی

طاهر

پاک، پاکیزه، بی‌گناه، معصوم، نام چهارمین امیر سلسله‌ی طاهریان

پارسی و عربی

اسم پسر ایرانی شیک با حرف «ع»

اسم

معنا

ریشه

عرشام

قوی، نیرومند

پارسی

عرشیا

پادشاه راستین، دارای تخت و تاج

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «غ»

اسم

معنا

ریشه

غاتفَر

از شخصیت‌های شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی، نام شهری در آسیای میانه

پارسی

غوغا

هیاهو، شور و شوق

پارسی

اسم پسر ایرانی خاص با حرف «ف»

اسم

معنا

ریشه

فارناک

فارناس، نام برادر همسر داریوش سوم پادشاه هخامنشی

پارسی

فرابرز

نام پهلوانی ایرانی از سپه داران و رایزنان دارا

پارسی

فرابین

بلندنظر و عاقبت اندیش

پارسی

فراد

گشایش، بخشش

پارسی

فرادین

دیندار، متدین

پارسی

فراز

بلندترین بخش از جایی، بلندی، در قدیم مجاز از خوبی و خوشیِ حال و وضع

پارسی

فرازین

بالایی، فرازی

پارسی

فربد

نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال

پارسی

فربین

بیننده‌ی شکوه و جلال

پارسی

فرجاد

فاضل و دانشمند

پارسی

فرداد

شکوه، زیبایی و جلال

پارسی

فرزاد

زاده شکوه و جلال

پارسی

فرزام

لایق، درخور، شایسته

پارسی

فرسام

دارای شکوه و عظمت

پارسی

فرمند

دارای شکوه و وقار

پارسی

فرنود

برهان، دلیل

پارسی

فرهان

منسوب به فره، با شکوه و بزرگ

پارسی

فراهین

موجب شکوه آیین، فرآیین

پارسی

فریور

راست و درست

پارسی

اسم پسر ایرانی لاکچری با حرف «ق»

اسم

معنا

ریشه

قهرمان

دلاور

پارسی، عربی

قارُن

از خاندان‌های اشرافی ایران در دوره‌ اشکانیان و ساسانیان - نام پسر کاوه‌ آهنگر

پارسی

قباد

محبوب، شاه محبوب، سرور گرامی

پارسی، عربی

اسم پسر ایرانی با حرف «ک»

اسم

معنا

ریشه

کابوک

آشیانه پرندگان

پارسی

کابی

معرب منسوب به کاوه آهنگر

پارسی

کارا

مفید، مؤثر

پارسی

کارِن

شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر و همچنین نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم (گودرز) قیام کرد.

پارسی

کارون

نام رودی در جنوب غربی ایران

پارسی

کامبین

نیک‌بخت، سعادتمند، توانگر، کامیاب، خوشدل و بهره‌مند

پارسی

کامراد

نام وزیر و مشاور آبتین نام پارسی

پارسی

کامروز

خوشبخت

پارسی

کامین

آرزو، قصد

پارسی

کهزاد

زاده کوه

پارسی

کوشا

ریشه گیاهی خوشرنگ

پارسی

کیاراد

جوانمرد

پارسی

کیارش

از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی

پارسی

کیازاد

پادشاه زاده

پارسی

کیاشا

پادشاه، سلطان، حاکم

پارسی

نام پسر ایرانی اصیل لاکچری با حرف «گ»

اسم

معنا

ریشه

گرازه

از شخصیت‌های شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی

پارسی

گراهون

از شخصیت‌های شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی

پارسی

گرداب

از شخصیت‌های گرشاسب‌نامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان نامدار

پارسی

گرآزاد

پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران

پارسی

گردیا

مبارز، دلاور

پارسی

گَرَستون

از شخصیت‌های شاهنامه، نام سردار سپاه ماهوی سوری

پارسی

گرشاه

گلشاه، لقب کیومرث، پادشاه کوه

پارسی

گرمائیل

نام یکی از دو برادر نیکوکار ضحاک

پارسی

گشتاسب

نام پسر لهراسب پادشاه کیان که خواهان پادشاهی از پدر بود، و نام پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی

پارسی

گلپاد

نگهبان، محافظ

پارسی

گویا

گوینده، سخنگو، مجاز از رسا و روشن

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «ل»

اسم

معنا

ریشه

لاهور

یکتا

پارسی

لاشار

نام طایفه ای از طوایف بلوچ

پارسی

لیام

حامی و محافظ

پارسی

لاوین

نام منطقه‌ مرزی در غرب ایران

پارسی

لهراسب

نام سومین پادشاه سلسله کیانی، صاحب اسب تندرو

پارسی، اوستایی

لوران

لُر‌زاده

پارسی

لهاک

از شخصیت‌های شاهنامه

پارسی

لیشام

نام یکی از وطن پرستان دیلمی

پارسی، اوستایی

بهترین اسم پسر ایرانی با حرف «م»

اسم

معنا

ریشه

ماتیار

کمک‌کننده

پارسی

ماراب

بخت و دولت تازه

پارسی

مازیار

ایزدیار

پارسی

مانی

اندیشمند، جاودانگی

پارسی

مانیاد

عزیز و گرامی

پارسی

مهشاد

خوش سیما

پارسی

ماهان

نام پسر کیخسرو

پارسی

ماهبد

نگهبان ماه

پارسی

ماهداد

داده و بخشیده ماه

پارسی

ماهفر

دارای فر و شکوه

پارسی

مرتیا

جوانمرد

پارسی

مهبود

وزیر و گنجور بیدار دل انوشیروان که دلی پر خرد و درست داشت

پارسی

مهداد

بزرگ‌زاده

پارسی

مهرآزاد

نام یکی از اجداد رستم

پارسی

مهرداد

داده مهر، آفریده شده در مهر

پارسی

مهرسام

پسر خونگرم و مهربان

پارسی

مهرشاد

خورشید هدایت‌کننده

پارسی

مهراد

جوانمرد

پارسی

مهرام

خوشبخت

پارسی

مهران

دارنده مهر

پارسی

مهیاد

بزرگ‌تر

پارسی

مهیار

ماهیار، پهلوان ایرانی که نام او دو بار در گرشاسب نامه‌ اسدی طوسی آمده.

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «ن»

اسم

معنا

ریشه

ناردان

دانه ترش انار

پارسی

ناروان

درخت انار

پارسی

نامجو

مجاز از نامدار، مشهور

پارسی

نامدار

دارای آوازه و شهرت

پارسی

نامی

مشهور و معروف

پارسی

نامین

مشهور

پارسی

نریمان

مرد سرشت و دلیر و پهلوان

پارسی، اوستایی

نَستَهَن

نام پهلوان تورانی

پارسی

نهاد

سرشت، طبیعت

پارسی

نوذر

در شاهنامه نام پسر منوچهر، یکی از پادشاهان کیانی که پس از او به سلطنت رسید و به دست افراسیاب گرفتار و سپس کشته شد.

پارسی

نوراهان

تحفه، سوغات

پارسی

نوژن

نوعی کاج، صنوبر

پارسی

نوشاد

مجاز از جوان نورسته‌ی شاداب

پارسی

نوشفر

دارای فر و شکوه جاوید

پارسی

نوشیار

یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامه

پارسی

نوید

خبر خوش

پارسی

نوین

جدید

پارسی

نیاسان

شبیه به نیاکان

پارسی

نیاوند

مجاز از از نژاد نیاکان، از نسل اجداد

پارسی

نیروان

نام رودخانه‌ای در شهرستان سقز که از مجموع دو رودخانه‌ی سلیمان بیک و بوین تشکیل می‌شود.

پارسی

نیرشام

نام فرشته نگهبان آذرخش

پارسی

نیک آرا

آراینده خوبی و نیکی

پارسی

نیک داد

داده‌ی نیک

پارسی

نیک روز

خوشبخت

پارسی

نیک نام

دارای آبرو و اعتبار، خوشنام

پارسی

نیکان

شخص نیک

پارسی

نیک‌یار

صالح و شایسته

پارسی

نیما

نام‌آور، نام یکی از اسپهبدان تبرستان

پارسی

نیوان

پهلوان و دلیر و شجاع

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «و»

اسم

معنا

ریشه

وادان

نام روستایی در نزدیکی دماوند

پارسی

وادگان

نام شخصی در وندیداد

پارسی

واردان

نام دادوری در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی

پارسی

والایار

یارِ والامقام و بلندمرتبه

پارسی

وانان

نام روستایی در نزدیکی شهرکرد، نام یکی از پادشاهان اشکانی

پارسی

وانتیار

نام پسر ایرج به نوشته بندهشن

پارسی

ورازداد

دارنده زور و نیرومندی، نام یکی از شاهزادگان اشکانی فرماندار ارمنستان در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی

پارسی

ورازمهر

از نام‌های دوره ساسانیان

پارسی

ورزاک

نام پدر مهرترسه وزیر یزدگرد اول پادشاه ساسانی

پارسی

وریا

قوی و درشت هیکل، چکش آهنی بزرگ

پارسی، کردی

وَسپور

واسپور، لقب نجبا و شاهزادگان اشکانی و ساسانی

پارسی

وهزاد

نام اسب سیاوش، زاده خوب و نیکو

پارسی

وهنیا

بهنیا، کسی که از نسل خوبان است

پارسی

ویهان

وهان، نیکان- در پهلوی به معنی بهانه، علت، سبب

پارسی

اسم پسر فارسی خاص با حرف «ه»

اسم

معنا

ریشه

هارپاک

مرواریدی که در یک رشته کشیده شده باشد

پارسی

هامان

نام وزیر خشایارشاه

پارسی

هامون

دشت و زمین هموار

پارسی

هامی

سرگشته و حیران

پارسی

هامین

تابستان در اوستا

پارسی

هِرواک

نام دیگر خسروپرویز پادشاه ساسانی

پارسی، اوستایی

هزاره

یکی از شخصیتهای شاهنامه، لقب کوت از سرداران رومی سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی

پارسی

هژیز

خوب، پسندیده

پارسی

هماوند

از نامهای امروزی زرتشتیان

پارسی

همایون

خجسته، مبارک

پارسی

همراد

ویژگی دو کس که در همت، سخاوت، شجاعت و جوانمردی و کرم شبیه به هم باشند.

پارسی

همنواد

از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان

پارسی

هوپاد

نگهبان خوب، نیک‌سرشت

پارسی

هوتن

خوب‌تن، نیک‌اندام

پارسی

هوراد

جوانمرد

پارسی

هورداد

داده خورشید

پارسی

هورزاد

فرزند خورشید، مجاز از دارای زیبایی و شکوه

پارسی

هورشاد

شاد و خوشحال

پارسی

هورمن

اندیشه و فکر روشن

پارسی

هورمند

دارای درخشندگی و روشنی

پارسی

هوریار

یار و دوست خورشید

پارسی

هوشبام

بامداد، فلق

پارسی

هوشمند

عاقل، با‌خرد

پارسی

هومن

دارنده‌ روح خوب و نیک اندیش، نام پسر ویسه و برادران پیران و یکی از سرداران افراسیاب

پارسی

هومهر

دارای عشق و محبت خوب، نیک مهر

پارسی

هونام

نیک‌نام، خوش‌نام

پارسی

هویدا

روشن، آشکار

پارسی

هیراد

خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمود کردن

پارسی

هیربد

آموزگار، معلم، رئیس آتشکده در دین زرتشتی

پارسی

هیرسا

پارسا و پاکدامن

پارسی

هیرود

نام یکی از پادشاهان پارت (اشکانی)

پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف «ی»

اسم

معنا

ریشه

یارا

توانایی، قدرت

پارسی

یاران

دوستان، رفیقان

پارسی

یارتا

همتای یار، همچون یار

پارسی

یارمند

دارای دوست و یار

پارسی

یارور

یاریگر، یاور

پارسی

یاسان

از برساخته‌های فرقه‌ی آذرکیوان

پارسی

یاور

کمک‌کننده

پارسی

یاوند

فرمانروا، پادشاه

پارسی

یزدان

خداوند، ایزد، در ادیان و در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی

پارسی

یزدان‌مهر

مهر خدایی، نشانه‌ی مهر و محبت ایزدی

پارسی

یزدیار

نام پدر دستور بهمنیار، از موبدان کرمان در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی

پارسی

یَشتار

پرستنده، نمازگزار

پارسی

در انتخاب اسم پسر ایرانی باید به چه نکاتی توجه کرد؟

یکی از اولین چیزایی که مادر و پدر‌ها با اولین علائم بارداری به ذهنشون میاد، این که اسم بچم رو چی بذارم! اگه شما هم این دغدغه رو دارین، باید بگیم که اگرچه انتخاب اسم برای فرزند یه موضوع سلیقه‌ایه، اما بهتره در انتخاب اسم پسر ایرانی، به چند نکته و اصول مهم توجه کنین!

برای مثال، توجه به معنای نام و ارتباطش با فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های خانوادگی، سادگی و آهنگ تلفظ نام برای استفاده روزمره، هماهنگی با نام خانوادگی و تناسب نام با دوران تولد فرزند، از جمله نکاتی هستن که بهتره موقع انتخاب اسم پسر خاص و تک ایرانی به اون‌ها توجه کنید.

اهمیت توجه به ریشه و معنی در انتخاب اسم پسر ایرانی

اگه علائم صد در صد جنین دختر یا پسر دارین، حتماً به دنبال اسامی دختر و پسر زیبا و پر‌معنی هستین!

انتخاب اسم برای فرزند یک‌ کار ساده نیست؛ در واقع این اولین هدیه‌ای هست که شما به‌عنوان والدین به فرزندتون میدین و تا آخر...

وقتی که شما تصمیم به انتخاب اسم می‌گیرین، بهتره به معنی اون هم توجه داشته باشین. اسم‌هایی با معانی مثبت و زیبا، حامل انرژی خوبی هستن و حتی می‌تونن در تعاملات اجتماعی آینده هم تأثیر مثبتی داشته باشن. برای همینه که می‌گیم وقتی برای پسرتون اسم پسر جدید و شیک ایرانی انتخاب می‌کنین، بهتره خوب تحقیق کنین و ریشه‌ها و معنی که داره رو بدونین. با این کار مطمئن می‌شین اسمی که انتخاب کردین هم زیباست و هم معنی مثبتی داره!

اسم پسر ایرانی بین‌المللی

اگه دوست دارین اسم پسرتون علاوه بر اینکه ریشه اصیل پارسی داره، بین‌المللی هم باشه، باید بگیم که اسم‌های زیبا و خوش‌آوایی وجود داره که به دلیل تلفظ ساده، معنای جهانی یا شباهت به نام‌های بین‌المللی، در کشور‌های دیگه هم قابل‌استفاده هستن. در ادامه، چند اسم پسر فارسی خاص بین‌المللی رو بیان کردیم.

آیین: روش، رسم، شيوه‌ مناسب و مطلوب

راما: منسوب به رام، مأنوس، موافق

اروند: شأن و شوكت و شكوه

نامی: سرشناس، مشهور، محبوب

کاوان: صخره

مانی: اندیشمند، جاودانگی

رهام: نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران

مانیار: یار ماندگار

آرِن: دلاور

رایان: شاه کوچک، درخشان، نامی، ممتاز

داریان: هدیه، یک اسم پسر ترکی و بین‌المللی

داریو: معنی در ایتالیایی اسم داریوش

آریو: در زبان اسپانیایی به معنی جنگجو

لیام: اراده و آرزو

دانیال: خداوند دادرس من است

آدرین: به معنی دریا و آب

شان: معنی در ایرلندی هدیه خدا

آریا: نجیب، شریف، متعلق به قوم آریایی

کیان: پادشاه، نسل پادشاهان

اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری کردی

اسم‌هایی با ریشه پارسی و کردی خیلی زیبا هستن. اگه دوست دارین برای پسرتون بهترین اسم پسر ایرانی که ریشه کردی داره انتخاب کنین، پیشنهاد ما گزینه‌های زیره:

آران: دشت وسیع و سرسبز، نام منطقه‌ای باستانی در آذربایجان

آریو: نجیب و شریف، متعلق به قوم آریایی

ژیار: شهرنشینی، تمدن و زندگی شهری پیشرفته

ژوان: میعادگاه عاشق و معشوق

ژیوار: زندگی پربار، نام کوهی مقدس در اورامان

زانیار: یار دانشمند و دانا

سروش: پیام‌آور الهی، فرشته اطاعت و الهام

سیروان: رود خروشان، رودخانه پرآب، فردی سرشار از زندگی و قدرت

شوان: شبان قدرتمند، نگهبان گله و طبیعت

اسم پسر ایرانی اوستایی

اوستایی، به زبان باستانی ایران اشاره داره که در متون مقدس زرتشتیان، به‌ویژه اوستا (کتاب مقدس آیین زرتشت)، به کار می‌رفته. بسیاری از اسم‌های اوستایی به مفاهیم معنوی و زرتشتی اشاره دارن و امروزه هم به‌عنوان اسم پسر و اسم دختر ایرانی اصیل شناخته میشن.

چندتا اسم پسر فارسی خاص و تک که ریشه اوستایی دارن، در ادامه آورده شده:

آرتین: مقدس، پاک

آرش: درخشان، روشنایی

آریامن: دوست شریف، یار نجیب

بهرام: پیروز، فاتح

پرهام: فرشته خوبی

پِشوتن: فداکار

جاماسب: دارنده اسب درخشان

خشایار: پادشاه قهرمان

زرتشت: دارنده شتر زرین

سپنتا: مقدس و پاک

فرشید: درخشش شکوهمند

فرامرز: نگهبان مرزها، نام پسر رستم

مهراب: پیمان خورشید، نام شخصیتی در شاهنامه

بهمن: نیک‌اندیش، نام یکی از امشاسپندان زرتشتی

تیر: ستاره، ایزد تیر

اسم پسر ایرانی در شاهنامه

اسم پسر فارسی که توی شاهنامه اومدن، علاوه بر اینکه زیبا و منحصربه‌فردن، معنا و داستان متفاوتی هم دارن. وقتی که تصمیم می‌گیریم اسم پسرمون رو از دل این تاریخ کهن انتخاب کنیم، درواقع داریم بخشی از فرهنگ و تاریخ هزارساله کشورمون رو بهش هدیه می‌دیم. انواع اسم پسر فارسی خاص مثل سهراب، رستم، کاوه، کیان، کارن و … یادآور شجاعت و‌ وفاداری هستن و حس غرور و تعلق به هویت ایرانی رو در فرزندمون تقویت می‌کنن. انتخاب اسم پسر فارسی اصیل از شاهنامه علاوه بر اینکه زیباست، همینطور باعث می‌شه فرزندتون با افتخار بزرگ شه و همواره احساس ارزشمندی داشته باشه.

سخن پایانی

در این راهنما انتخاب اسم، تلاش کردیم فهرست کاملی از اسم پسر ایرانی شیک و جدید رو جمع‌آوری کنیم. امیدواریم این لیست بتونه به شما کمک کنه تا اسمی اصیل و پرمعنا برای پسرتون انتخاب کنین. اگه اسم پسر فارسی جدید دیگه‌ای هم می‌دونین که در این لیست بهش اشاره نشده، می‌تونین در بخش تالار گفتگو اپلیکیشن ایمپو، قسمت انتخاب نام فرزند، با کاربرای دیگه به اشتراک بذارین.

خواندن اطلاعات بیشتر

ایمپو برات لازمه:

اگه می‌خوای بچه‌دار شی و روز دقیق رابطه رو بدونی

اگه می‌خوای هیچ‌وقت پریودت سوپرایزت نکنه

اگه بارداری و می‌خوای از وضعیت هفتگی جنینت باخبر بشی

اگه سلامتیت برات مهمه، همین الان ایمپو رو نصب کن

نسخه iOS

نسخه وب اپ

استور‌های ایرانی

downloadAppMain