هوش هیجانی (EQ) چیست؟
در این مقاله میخوانید:
فلانی چقدر آدم باهوشیه، پس حتماً باید بره رشته ی پزشکی یا مهندس بشه! میبینی بچهی فلانی رتبهی چند کنکور شده؟ خیلی با استعداده! خیلی از ما بارها چنین حرفهایی رو شنیدیم که گوینده اعتقاد داره هوش منحصر میشه به استعداد ریاضی و فیزیک یا در بهترین حالت استعداد در یک درس خاص و…
به هوشی که با استعدادهای درسی سنجیده می شه IQ گفته می شه. اما یک هوش بسیار مهم دیگه هم وجود داره که خیلی در موفقیت و کلا کیفیت زندگی افراد تأثیر گذاره.
به این بعد از هوش EQ یا هوش هیجانی میگن و تو این مقاله قراره راجع به اون صحبت کنیم. تا آخر این مقاله همراه ما باشید. شاید از میزان هوش خودتون شگفت زده بشید!
تاریخچه هوش هیجانی
این روزها وقتی صحبت از هوش هیجانی میشه ما بیشتر به افرادی فکر میکنیم که در موقعیت حساس خیلی خوب از پس شرایط برمیان و عملکرد مناسبی دارن.
مثلاً دانشآموزهایی که در مقابل پرسشها یا امتحانهای ناگهانی دستوپای خودشون رو گم نمیکنن و بهراحتی جواب سؤالات رو میدن.
همین دیدگاه باعث شده تا ما هوش هیجانی رو یکی از دلایل اعتمادبهنفس بالا بدونیم. این دیدگاه تا حدی درسته اما هوش هیجانی محدود به این ویژگیها نیست.
میشه گفت تاریخچهی هوش هیجانی به بیشتر از یک قرن قبل برمیگرده که افراد مختلف تحت نامهای دیگهای از اون حرف زدن.
مثلاً ادوارد تورندایک روانشناس برجسته قرن بیستم، یک تعریف برای هوش اجتماعی ارائه داده که به تعریف ما به هوش هیجانی خیلی نزدیکه.
اون گفته: هوش اجتماعی هوشی هستش که بهواسطه اون بتونیم انگیزه رفتارهای خودمون و دیگران رو بهخوبی درک کنیم و از این اطلاعات در تعاملات اجتماعیمون استفاده کنیم.
تعریف هوش هیجانی بهمرور زمان کاملتر شده که در ادامه به اون خواهیم پرداخت.
تعریف هوش هیجانی از دیدگاه دنیل گلمن
افراد مختلفی در حوزهی هوش هیجانی کار کردن و تعریفهای مختلفی رو هم ارائه دادن. یکی از اونها دنیل گالمن هست که میگه:
“هوش هیجانی شامل تواناییهایی مثل انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشوار و سرخوردگی، کنترل رفتارهای تکانشی، به تأخیر انداختن خواستهها، تنظیم هیجانات، جلوگیری از استرس، همدلی با دیگران و امیدواری هست.”
اگر بخوایم کلیت تعریف گلمن رو در یک جمله خلاصه کنیم میشه گفت هوش هیجانی ازنظر گلمن توانایی هست که با اون بتونیم هیجانات مختلف رو در خودمون و دیگران تشخیص بدیم و مدیریتش کنیم.
احتمالاً برای شما هم پیش اومده که در یک موقعیت حساس با سطح استرس و هیجان بالا مجبور به تصمیمگیری شده باشید؛ طبق تعریف گلمن از هوش هیجانی، این بعد از هوش در این موقعیتها به ما کمک میکنه که بهترین تصمیم رو بگیریم.
ابعاد هوش هیجانی از نگاه گلمن
خود گلمن ویژگیهای هوش هیجانی رو در ۴ بعد خلاصه کرده که در ادامه این ابعاد رو بررسی میکنیم.
- مدیریت بر خود؛
اینکه بتونیم انگیزههای لحظهای و هیجانات آنی خودمون رو در وضعیتهایی که تنشزا هستن کنترل کنیم یا نوعش رو تغییر بدیم.
- آگاه بودن به خودمون و حالات و احساساتمون؛
نقاط قوت، ضعف، انگیزهها و ارزشهامون رو بشناسیم و بدونیم چه احساسی رو داریم تجربه میکنیم و چرا این احساس به وجود اومده.
- توجه به محیط و همدلی با دیگران؛
وضعیت احساسی دیگران رو درک کنیم و بتونیم از دریچهی اونها جهان رو ببینیم.
- مدیریت رابطهها؛
بتونیم با دیگران رابطهی سالم و درست برقرار کنیم و توانایی داشته باشیم که نظرشون رو تغییر بدیم.
با تمام این تفاسیر هوش هیجانی جایگاه بسیار مهمی رو در زندگی همهی ما داره.
بیشتر بخوانید: نظریهی هوشهای چندگانهی گاردنر چیست و چه کاربردی دارد؟
اهمیت هوش هیجانی (EQ)
هوش هیجانی بالاتر ما رو خوشبینتر یا بدبینتر نمیکنه؛ بلکه کمک میکنه به واقعیت نزدیکتر بشیم. افراد با هوش هیجانی بالا بهعنوان انسانهای واقعگراتر شناخته میشن.
حتی بعضی اوقات واقعگرایی ممکنه باعث ناامیدی ما بشه اما مهم اینه که احساساتمون رو درست تشخیص بدیم، پیامشون رو بفهمیم و بتونیم تحلیلشون کنیم و بهجا و صحیح ازشون استفاده کنیم.
نه اینکه همیشه تلاش کنیم تا احساسات مثبت رو تجربه کنیم. ضمن اینکه تحقیقات ثابت کرده که هوش هیجانی تأثیر بیشتری نسبت به IQ در موفقیت افراد داره!
نشانههایی که حاکی از نیاز ما به تقویت هوش هیجانی است ! اگه جواب تعداد نسبتاً زیادی از پرسشهای زیر مثبت باشه بهتره که زمان بیشتری رو برای تقویت و افزایش هوش هیجانی بذارید:
- آیا احساس میکنید نسبت به بعضی رویدادها آنقدر که مناسب و لازم میدانید هیجانزده نمیشوید؟
- آیا جایی که همه انتظار دارند گریهتان بگیرد، گریه نمیکنید؟ یا از اینکه هرگز خشمگین نشدهاید، احساس غرور میکنید؟
- آیا پیشآمده که دیگران بگویند بیاحساس هستید یا آنها رو نمیفهمید و درک نمیکنید؟
- آیا دائماً از اینکه دیگران رفتاری انجام دادهاند که شما پیشبینی نمیکردهاید، شگفتزده میشوید؟
- آیا کار کردن و تعامل با کسانی که پیشزمینهی بسیار متفاوتی از شما دارند، برایتان دشوار است؟
- آیا ناراحتی و غمزدگی دیگران، شما را به هم میریزد و در این موقعیت تمرکزتان را از دست میدهید؟
- آیا نزدیکان شما معتقدند که در مدیریت احساسات خود مشکل دارید؟
- زیاد پیشآمده که حرفهایتان را در قالب جوک ساختن و کنایه زدن به دیگران بیان کنید؟
- ترک ناگهانی جلسه و در کوبیدن و بیرون رفتن، در سابقه شما زیاد است؟
- گاهی پیامهایی سرشار از عصبانیت و خشم و آتش کنترل نشده ارسال میکنید؟
- آیا رابطهتان با همکاران و کسانی که در اطراف شما هستند، بسیار سطحی و محدود به وظیفهی همان لحظه است؟
- آیا افراد خاصی هستند که دائماً تنشها و درگیری و تعارضهایی رو در تعامل با آنها تجربه کنید؟
- آیا در نه گفتن مشکل دارید؟ وضعیتتان به شکلی هست که حس کنید قربانی دیگران شدهاید؟
- پیش میآید که دیگران به خاطر شما، یک جمع یا گروه را ترک کنند؟
- ارتباط با دیگران را سخت و دشوار میدانید؟
- زیاد پیش میآید که از اینکه دیگران شما و اهداف و حرفهایتان را نفهمیدهاند، شگفتزده شوید؟
- در پروژههای خود تعارضهایی را تجربه میکنید که به نظر برسد قرار نیست هیچوقت حل شوند؟
این یک پرسشنامه رسمی نیست که تعداد پاسخهای غلط و درست رو بشمارین؛ اما بالا بودن تعداد جوابهای مثبت نشوندهندهی ضرورت تقویت هوش هیجانی در شماست.
مدلهای هوش هیجانی
دو دانشمند به اسم سالووی و مایر هم مدلی برای هوش هیجانی ارائه کردند که بهخوبی به ما نشون میده که هوش هیجانی شامل چه چیزهایی میشه و باعث میشه بفهمیم که روی چه مهارتهایی باید سرمایهگذاری کنیم.
مدل سالووی و مایر هم شامل ۴ قسمتِ درک هیجانات، نمایش و ابراز هیجانها، مدیریت هیجانها و خواندن انسانها میشه که در ادامه به توضیح بیشتر هر کدوم میپردازیم:
- درک هیجانات؛
ما باید بتونیم هیجانهای مختلف رو بشناسیم. فهرستهای مختلفی از هیجانات توسط دانشمندان مختلف ارائه شده که یکی از اونها پل اکمن هست که ۷ هیجان اصلی رو نامگذاری کرده: ترس، تعجب، خشم، تحقیر، شادی، غم، انزجار.
هرچقدر در زمینههای زیر بهتر بشیم، به این معنی هست که هوش هیجانی ما افزایش پیدا کرده:
-بتونیم هیجانهای مختلف خودمون رو با نام مخصوص درک کنیم و دایره لغاتمون برای احساسات مختلف بزرگ باشه. مثلاً به نظر شما چند نوع ترس وجود داره؟
– بتونیم دلیل شکلگیری هیجانهای مختلف رو توضیح بدیم مثلاً چی باعث میشه عصبانی بشیم؟
– بتونیم هیجانهای پیچیدهمون رو توضیح بدیم. وقتیکه همزمان دو تا احساس متفاوت یا حتی متضاد رو تجربه میکنیم. حتماً تا حالا ترکیب عشق و نفرت به گوشتون خورده که میشه تجربهی دو احساس متضاد در یک زمان.
– بتونیم تشخیص بدیم هر هیجانی احتمالاً باعث چه رفتاری در ما میشه.
– ببینیم میتونیم حدس بزنیم در یک شرایط خاص در مقابل یک رفتار خاص از جانب ما، طرف مقابل احتمالاً چه واکنشی رو نشون میده و چه احساسی رو تجربه میکنه.
- نمایش و ابراز هیجانها؛
آیا تشخیص میدیم که در هر موقعیتی چه احساسی میتونه مفید باشه؟
آیا متناسب با موقعیت میتونیم هیجانمون رو بروز بدیم؟ مثلاً وقتی دوستمون خیلی ذوقزده راجع به موفقیت خودش میگه یا گریهکنان از ناراحتیاش حرف میزنه میتونیم احساساتمون رو بروز بدیم؟
- مدیریت هیجانها؛
-آیا میتونیم در شرایطی که تنش وجود داره هیجانات خودمون رو کنترل کنیم و اجازه ندیم که زمام امور از دستمون خارج بشه؟
– مسئولیت احساسات و هیجانات منفیمون رو به عهده میگیریم و یا همش دیگران رو مقصر میدونیم؟
– قادر هستیم به خودمون انگیزه بدیم و انرژی پیدا کنیم؟
– میتونیم دیگران رو تحت تأثیر قرار بدیم؟
- خواندن انسانها؛
به این معنا که بتونیم نشونههای هیجان رو در ظاهر آدمها، علائم بدنی و حرکات دستهاشون تشخیص بدیم. مهمترین مسئله اینجا تشخیص ترکیب هیجانات هست.
مدلهای بسیاری در زمینه هوش هیجانی ارائه شده که اگرچه در برخی جزئیات متفاوت هستند اما کلیت این مدلها مشابه چیزی هست که با هم بررسی کردیم.
معرفی کتاب در حوزه هوش هیجانی
یکی از کتابهای خوبی که در این حوزه نوشته شده کتاب «هوش عاطفی» آقای دنیل گلمن هست. این کتاب علاوه بر اینکه پایهی علمی داره، بسیار ساده و روان نوشته شده و نگاه جامع و کاملی در این حیطه در اختیار شما قرار میده.
بنابراین اگر مایلید در این زمینه بیشتر بدونید خوندن این کتاب رو حتماً بهتون پیشنهاد میکنیم.
راه هایی برای تقویت هوش هیجانی
بعد از تمام این صحبتها بدون شک همهی ما تمایل داریم هوش هیجانی خودمون رو تقویت کنیم تا در مسیر موفقیت از افراد معمولی پیشی بگیریم. به این منظور میتونید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
- برای تشخیص احساسات خودتون تمرین کنید؛ مثلاً: «الآن به خاطر تصادفی که دیدم ناراحت و وحشتزده هستم.»
- روی بروز فیزیکی احساسات خودتون تمرکز کنید؛ مثلاً: «وقت عصبانی میشم دستمو مشت میکنم»
- خودتون رو به چالش بکشید؛ نظرات خودتون رو از دید دیگران نقد و بررسی کنید.
- با دیگران همدردی و همدلی داشته باشید؛
- برای رویدادهای مثبت زندگی جشن بگیرید؛
- خاطرات خودتون رو به صورت روزانه ثبت کنید؛
- انگیزهها و قوهی محرک خودتون را بشناسید؛
- احساسات خودتون رو بپذیرید حتی اگر منفی باشند؛ مثلاً:«امروز نسبت به همکارم حسودی کردم»
- سعی کنید واکنشهای احساسی خودتون رو از قبل پیشبینی کنید؛ مثلاً: «اگه برای سالگرد ازدواجمون کادو نگیرم احتمالاً عصبانی میشم و زودتر از همیشه میرم که بخوابم»
- فعالیت ذهنی خودتون رو با انجام کارهایی مثل حل معما بالا ببرید؛
- برنامه روزانه بنویسید و سعی کنید تا حد ممکن به اون پایبند باشید؛
- برای یادگیری موضوعاتی که بهش علاقه دارید وقت بذارید؛
- گاهی ریسک کنید؛
- سفر را جزو برنامههای فصلی خودتون بذارید؛
- دایره ارتباطات خودتون رو گستردهتر کنید؛
روشهای بیشمار دیگری برای تقویت هوش هیجانی وجود داره که میتونید ازاونها برای تقویت این بعد از هوش خودتون استفاده کنید.
نتیجهگیری
هوش هیجانی ابزاری برای شناخت و کنترل هیجانها و استفاده از اونها در مسیر پیشرفت و موفقیته. هوش هیجانی یا همون EQ یکی از ابعاد مهم در سلامت روان و بالا بردن کیفیت زندگی ماست.
همچنین در دنیای امروز که تبدیل به دهکده جهانی شده و اهمیت روابط انسانی و اجتماعی هر لحظه در اون افزایش پیدا میکنه، عاملی هست برای رسیدن به دستاوردها و موفقیتهای دلخواهمون.
بنابراین خیلی خوبه که اهمیتش رو جدی بگیریم و برای تقویت و افزایش اون زمان بذاریم و تلاش کنیم. اگه دلتون میخواد یک فرد متخصص درمورد سطح هوش هیجانی شما نظر بده و برای تقویت اون بهتون کمک کنه، میتونید از طریق اپلیکیشن ایمپو با روانشناسان تیم ما در ارتباط باشید.